گر بخواهی تو رأی بالایی برسی جایگاه والایی
من نه بیمارم و نه بیکارم با تو اما نصیحتی دارم
هر کجا می روی شعار بده الکی وعده ی نهار بده
وعده های بلند تو خالی حرف های قشنگ و پوشالی
داد و فریاد کن از این اوضاع دم به دم یاد کن از این اوضاع
هی بگو شهرتان چرا زشت است سر زمینی که قابل کشت است
دائما از دهات صحبت کن از تمام جهات صحبت کن
هی بگو من چنین خواهم کرد خوب را بهترین خواهم کرد
یا بگو برق و گاز می آرم دهل و طبل و ساز می آرم
کوچه ها را گشاد خواهم کرد همه را با سواد خواهم کرد
شهرتان رو براه خواهد شد عکس دوران شاه خواهد شد
من نه اهل بخور ببر هستم نه پی گشتن و سفر هستم
من به فکر رساندن آبم من از این دردها نمی خوابم
همه جا را به تنگ می آرم آب وبرقی قشنگ می آرم
حقتان را ز دور می گیرم پول نفت را به زور می گیرم
من از این رنج ها کدر هستم کاری ام مثل یک لودر هستم
آمدم چون حقیقتا لودرم خاک های محله را ببرم
نوجوانی که چشم او لوچ است به تو گوید که وعده ات پوچ است
گوش ماها پرست از این ها خسته ایم از دعا و آمین ها
نه به خشم و غضب که با لبخند زیرکانه دهان او بر بند
تو بگو من چکار خواهم کرد من تو را بخشدار خواهم کرد
ای دو چشمت شبیه کفتر من پدرت هم رئیس دفتر من
بخشداری که این پسر باشد مادرش هم چو تاج سر باشد